سلام تنها عشق زندگیم
تقریبا از مرداد ماه سال 93 تا امروز روزای سختی رو داریم میگذرونیم از مزداد ماه تا الان که 29 آذره فقط یه بار همو دیدیم دلم خیلی برات تنگ میشه تحمل همه این روزا فقط به امید داشتن تو داره میگذره فقط دلخوشم به اینکه زنگ میزنی و صداتو میشنوم و هنوزم هستی
تنها ترسم فقط نبودن توئه همیشه باش کنارم بهم خودت قول ددی میمونی پیشم تنهام نمیزاری هیچوقت دلمو با این حرفت قرص کردی و امیدوار
دوست دارم همه ی زندگی منی خدا تورو همیشه برام حفظ کنه
این روزا خیلی بدخلق شدی حتی الان ک دارم مینویسم ساعت 12:30 شبه از غروب جوابمو ندادی با این کارت دلگیرم میکنی ولی اینقده برام عزیزی هر لحظه انتظا اومدنت رو میکشم
یادت نره بهم قول دادی تنهام نزاری بدون تو میترسم باش همیشه باش
سلام عزيزم
امروز93/3/10 ساعت 6 عصربود که بعداز مدت طولاني کم رنگ شدنت تو رابطمون دلم طاقت نياورد و برا اس فرستادم تو هم برگشتي گقتي همه چي تموم بخدا دنيام رو سرم آوار شد حالم اصلا قابل توصيف نبود کلي گريه کردم به معنا واقعي داغون شدم
اماهمين الان بهم زنگ زذي از پشت خط بهم گفتي دوسم داري,,,عاشقمي,,,بدون من نميتوني,,,,برام گريه کردي,,,آره تو بودي تو خودت اينارو بهم گفتي باورم نميشه
دوسال فنچولک منتظر شندنشون بود از زبون خودت امشب شنيد
قلبم از ذوق داره از حرکت مي ايسته
دوست دارم همه دنياي مني
خداروهزاران بار شکر که تورو بهم برگردوند
سلام گل خوشگلم بیشتر ازده روز میشه که ندیدمت خیلی دلتنگت شدم غصه های زیادی رو پشت سر میزارم و گذاشتم حسهای خیلی بدی دارم
داری از فاصله میگیری چرا نمیدونم بدجوری دلم گرفته و داغونم خیلی دلم برات تنگ شده
امیدوارم حس هایی که دارم فقط در حد حس باقی بمونه
اگه یه روزی نباشی نمیدونم چی میشه چه بلایی سرم میاد دنیا برام بدون تو هیچ معنی نداره
همیشه پیشم بمون برا همیشه
یه چیزیت شده یه مشکلی داری اما نمیدونم چرا بهم چیزی نمیگی بس که مغروری
یه روزی میرسه که همه حرفاتو فقط و فقط بخودم میگی
فک کنم دیگه دل تو هم برا من تنگ شده آخه دیروز بهم گفتی دیگه باید منو ببینی باورت نمیشه با شنیدن این جمله تموم دنیا مال من شد مث پرنده ها بال درآوردم دلم میخواست اوج بگیرم خیلی خوشحالم
همین روزا میبینمت به امید لحظه دیدار
دوست دارم تنها امید و دلخوشی دل تنهام
92/05/15 ساعت 9:30
سلام یه دونه خودم
بی مقدمه میرم سر اصل مطلب دقیقا یک ساعت قبل یه خبر خوب بهم دادی گفتی امروز یه ماشین رو خریدی فردا بدستت میرسه
باور کن تا شنیدم اشکام سرازیر شد هنوزم نمیتونم جلوشو بگیرم اومدم تو یه اتاق تنهایی نشستم و اشک میریزم
نگران نباش عشقم اشک شوق
همه آرزوم خوشی توئه تو یه دونه گل زندگیم
خوشی و خوشحالی رو حتی تو کلمه هایی که برام با اس ام اس فرستادی حس کردم
الهی همیشه تو خوشیهات ازش استفاده کنی و همیشه شاد باشی
راستی دعایی که تو کرده بودی این بود هیچوقت فراموشم نمیشه
گفتی الهی همیشه بی استرس و نگرانی و بی آبروریزی باهم سوار این ماشین بشیم و خوش بگذرونیم و خوش باشیم
خوشحالم که تو هستی که تو رو دارم تویی که به فکر خوشی منی
تا ابد دیوونه ور دوســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت دارم
اوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووف یه دونه ای
برا مهمترین آدم زندگیمی
دوست دارم نفسم
دیروز باهم بودیم یعنی شنبه 5 مرداد 92 وای میثمی بهترین و قشنگترین روز زندگیمون بود الهی خدا همیشه حفظمون کنه زیر سایه خدامون و در کنار هم واسه همیشه شاد باشیم
این عکسو همونجا که با هم بودیم انداختم
دووووووووووووووووووووووســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت دارم نفسم
بخدا همین یدونه ای
بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوس بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوس بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوس
یه مدته بارها به خاطر هر چیز کوچیکی بهم گیر میدی و یه جنجالی به پا میشه یه نارحتی یه عذاب که تحملش سخته جگیرمو میسوزونه
بارها و بارها کوتاه اومد به خاطر علاقه زیادیم غرورمو زیر پا گذاشتم بهت التماس میکردم که پیشم بمون بدون تو زندگی برام سخته نمیتونم
اما دیشب..........................................
سلام به روی ماهت به چشمای بی گناهت
عشقم امسال شروع سال جدید با همه ناخوشیهام بهترین سال زندگیمه چون تو ، همه زندگیم ، تنها دلخوشیم پیشمی امسال با وجود تو ، با احساس تو ،با فکر تو سال جدیدم شروع میشه بهترینها رو براخودمون و همه اونایی که احساسی مث ما دارن آرزو میکنم امیدوارم همیشه کنار هم اونطور که میخوایم باشیم خوشحال و شاد
نوروز پیام آور مهر است که مرا وا می دارد تنها به خاطر تو دوست داشتن را یاد بگیرم
نفسم سال نو مبارکککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککککک
دوست دارم عشقم
امشب ساعت 21:6 29 دی ماه سال 91 بدترین حرفه زندگیمو چیزی که اصلا انتظارشو نداشتم بهم زدی
دارم میمیرم دارم میمیرم
چی بگم
به راحتی گفتی میری میگی همچی تموم تنهام میزاری
بدون تو میمیرم
همیشه فردایی نیست تا زندگی فرصت دیگری برای جبران این غفلتها به ما دهد. کسانی را که دوست داری همیشه کنار خود داشته باش و بگو چقدر به آنها علاقه و نیاز داری.
مراقبشان باش. به خودت این فرصت را بده تا بگویی: “مرا ببخش”، “متاسفم”، “خواهش میکنم”، “ممنونم” و از تمام عبارات زیبا و مهربانی که بلدی استفاده کن. هیچکس تو را به خاطر نخواهد آورد اگر افکارت را چون رازی در سینه محفوظ داری.
خودت را مجبور به بیان آنها کن!
به دوستان و همهی آنهایی که دوستشان داری بگو: “چقدر برایت ارزش دارند.”
اگر نگویی فردایت مثل امروز خواهد بود و روزی با اهمیت نخواهد گشت… همراه با عشق
زیباترین نگاه، نگاه عاشقانه و معصومانه تو بود
زيباترين سخني که شنيدم سکوت دوست داشتني تو بود
زيباترين احساساتم گفتن دوست داشتن تو بود
زيباترين انتظار زندگيم حسرت ديدار تو بود
زيباترين لحظه زندگيم لحظه با تو بودن بود
زيباترين هديه عمرم محبت تو بود
زيباترين تنهاييم گريه براي تو بود
زيباترين اعترافم عشق تو بود
دوست دارم.....دوست دارم.......دوس.....
اگه این کلمه رو بار ها و بارها تکرار نکنم...
اگه اسمت رو تو خلوتم صدا نزنم...
اگه یادت رو چند بار توی ذهنم زنده نکنم...
اگه به این فکر نکنم که تو حالا داری چه کار می کنی...
اگه به یاد حرفهات نیفتم...
............
اگه عکست رو چندین بار نبینم...
اگه همیشه منتظرت نمونم...
اگه فقط به نیت تو شعر نگم...
اگه به روزی که بالاخره ببینمت فکر نکنم...
اگه به این که من رو واقعا دوست داری یا نه فکر نکنم...
اگه از غم دوریت بعضی شبا گریه نکنم...
..
...
....
.....
........
...........
..............
.....................
.............................
..........................................
.........................................................
...........................................................................
تازه عقلم سره جاش میاد!!!
معنای واقعی کلمه دوست داشتن
.....................
دوستت دارم چون تو ارزش دوست داشتن را داری
دوستت دارم چون تو نیز مرا دوست می داری
دوستت دارم همچو تکه ابرهای سفیدی که در اوج آسمان آبی در حال عبورند
دوستت دارم از تمام وجودم با احساس پر از محبت و عشق
دوستت دارم چون تو را می خواهم و تو نیز مرا می خواهی
دوستت دارم همچو طلوع عشق در سحرگاه عشق
دوستت دارم بیشتر از آنچه تصور میکنی...
..................
دوستت دارم همچو رهایی پرنده از قفس و پرواز پر غرور او در اوج آسمان ها
همچو امواج دریا که آرام به کنار ساحل می آیند و آرام نیز به دریا می روند
همچو اواخر زمستان که شکوفه های بهاری باز می شوند
همچو غنچه ای که آرام آرام باز می شود و گل می شود
دوستت دارم همچو مهتابی که شب های تیره و تار را با حضورش
پر از روشنایی می کند.
دوستت دارم همچو چشمه ای در دل کوه که آرام جاری می شود
بر روی زمین و تبدیل به آبشاری می شود که از دل کوه سرازیر می شود.
سلام به روماهه عشق من
گل خوشگلم بازم یه شبه رویایی دیگه رو باهم ساختیم یه شبه بینظیر که هر چی از رویایی بودنش بگم کم گفتم
سه شنبه91/9/14 بود یکی از دوستام زهرا از تهران اومده بود با هم یه قرار گذاشتیم با خواهرش فاطی که هر دوتا دوستای صمیمیه من هستن شب بریم بیرون بدون تو که نمیشد باهات هماهنگ کردم و چهارتایی رفتیم بیرون ساعت 10 شب بود که اومدیم دنبال تو باهم راهی شدیم باورت نمیشه بعد اون مدت زیادی که ندیده بودمت دلم برات پر میزد وقتی اومدی کنارم محکم بغلت کردم دلم برات یه ذره شده بود اول خدای خوبمو بعد از زهرا یه عالمه تشکر کردم بخاطر اون شبه زیبایی که برامون ساخته بودن خلاصله اون شب گفتیم بریم قلیون بکشیم خیلی دنبال قلیون سرا گشتیم اما چون دیروقت شده بودهمه تعطیل کرده بودن کلی اتفاق افتاد اون شب از تصادف و مامور و دعوا خلاصه همشون بخیر گذشت برگشتیم از یه جایی ساندویچ گرفتیم برا شام و برگشتیم خونه و خودت یه قلیون برامون چاق کردی باورت نمیشه بهترین قلیونی بود که تو عمرم کشیدم فاطی نکشید اما منو تو و زهرا کلی کیف کردیم خیلی خوش گذشت یه شبه به یاد موندنی به لطف خدا و زهرا جون از هردوشون ممنونم
دوست دارم عشقم برا همیشه میپرستمت
خدا تو رو ازم نگیره
دوست دارم اووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووف
خیلی وقته که نمیبینمت تقریبا بعد اون اتفاق بدی که بینمون افتاد هنوز ندیدمت
بدجوری دلم برات
تنگ
شده
سلام عشقم
بعد از سه روز التماس کردن و از تو جوابی نگرفتم بالاخره
روز 5شنبه 25 آبان سال 91 بود اولین شب محرم ساعت 10 شب بود که حسابی بی طاقت و داغون بودم نمیدونستم باید چیکار کنم به کی التماس کنم داغون و بی قرار
ضربان قلبم یهو تند تند میزد دلواپس شدم که دیدم گوشیم داره زنگ میخوره بدون اینکه نگاه کنم گفتم این میثم منه
جواب دادم با ذوق زیاد همچنین عصابانی بودم نمیدونستم چی باید بهت بگم کلی بهت التماس کردم و عذر خواهی
اما قبول نکردی گفتی میمونم باهات تا نگی میثم بی معرفته،نامرده
فردا صبح حتی جوابه صبح بخیرمو ندادی خیلی ناراحت شدم اصلا حال و حوصله نداشتم سرکارم اینقده داغون و بی حوصله بودم که همکگارام متوجه شدن تا ظهر شد موقع برگشت به خونه بهت زنگ زدم گفتم نمیتونم این بی محلی هاتو تحمل کنم تمومش کن گفتی فعلا نمیتونی حرف بزنی
دلم داشت برات پر پر میزد طاقت نیاوردم غروب دوباره بهت زنگ زدم بعد از کلی صحبت و بگو مگو و عذرخواهی منو التماس کردنم همه چی بخیر گذشت
دوباره شدی مال خودم دوباره برگشتی
بدون تو دیوونه میشم هیچی نمیخوام
دوست دارم همه زندگیم
تو همه زندگیمی اینو هیچوقت فراموش نکن
امروز جمعه 26 آبان 1391
دومین روزیه که ازت بی خبرم گوشیتو هنو روشن نکردی هر چندوقتی هم که روشن میکنی جواب نمیدی
هر چی بهت التماس میکنم اصلا انگار نه انگار
اگه سنگ هم بودی با این التماسهای من نرم میشدی حالم اصلا خوب نیس دارم دیوونه میشم
میثم تو رو خدا برگرد تاوان شوخی من این بلا نیس بدون تو هیچی نمیخوام
بدون تو میمیرم تو رو خدا برگرد
امشب 24/8/91 ساعت 7 بود با هم بیرون بودیم یهو بخاطر یه شوخی بی مزه از طرف من گذاشتی رفتی وسط شهر تو تاریکی تنهام گذاشتی بیشتر از یه ساعته ازت خبر ندارم گوشیتو خاموش کردی دارم دیوونه میشم
تو خیابون زجه زدم جیغ کشیدم تو و خدا رو صدا زدم اما ازت خبری نشد رفتی واقعا رفتی باورم نمیشه هنو منتظرم
برگردی از خواب بیدار شم
این یه خوابه میدونم تو هستی من بدون تو میمیرم
91/8/4 ساعت 10:44 شب
سلام عشقم
امشب یه کم دلم گرفته خیلی دلتنگتم از آخرین باری که دیدمت تقریبا 17 روز میگذره بدجوری دلتنگت شدم
بهت گفتم بیا گفتی نمیتونم یه کمی ناراحت شدم اما گفتم خب نمیشه چیکار میتونم بکنم با دلتنگی هم نمیتونم کنار بیام دارم دیوونه میشم ای کاش دنیای ما اینقده بدجنس نبود ای کاش به همون اندازه که من تو رو میخوام اونم تو رو برا من میخواست اگه میخواست تو الان پیش من بودی
ای کاش..................................... هیچی بیخیال ادامه ندم بهتره
راستی گلم ، همه زندگیم ، فردا عید قربان
عیدت مبارککککککککککککککککککککککک خوشگلم
همیشه دوست دارم حتی اگه بمیرم
امشب 17 مهر 1391
سلام به روی ماهت عشقم
امشب با هم یه شب رویایی رو گذروندیم خیلی شبه قشنگی بود با هم رفتیم بیرون
اول رفتیم سینما واسه دیدن فیلم یه ساعت پای فیلم نشستم نه دلمون نه چشمامون اصلا به فیلم نبود دیدیم فیلم که نمیبینیم گفتیم بریم بیرون یه هوای تازه ای هم میخوریم
ساعت 8 شب بود که با هم اومدیم بیرون گفتیم دیگه برگردیم خونه که عزیزدلم من پیشنهاد دادی با قدم زدن آروم آروم بریم خونه گفتم باشه
واییییییییییی خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
هرچی از قشنگی امشب بگم کم گفتم اصلا نمیتونم توصیفش کنم بخدا زبونم بند اومده
شب خیلی خوب رویایی زیبا عاشقونه بی نظیر بود بهترین شب زندگیم
یه اتفاق جالب هم تو این شب برام افتاد چادر تو کیفم بود گفتم میثم چادر بزارم گفتی خیلی دوست دارم که چادر بزاری منم بی درنگ چادر گذاشتم خیلی خوشت اومده بود کلی ازم تعریف کردی شب خاطره انگیزی شده بود
فراموشش نمیکنم
تا بی نهایت واسه همیشه تا حد مرگ دوستت دارم همه زندگیم
چهارشنبه 1391/07/12 ساعت 7:25 عصر
بیشتر از یه هفته میشه که نتونستیم همو ببینیم موقعیت جور نشد
بدجوری دلتنگتم هر ثانیه برام به اندازه یه سال داره میگذره دارم دیوونه جلو اشکامو نمیتونم بگیرم
اگه یه روز نباشی میمیرم
تنهام نزار خواهش میکنم
الهی بی تو نمونم
دوست دارم عشقم بدجوری دلم برات تنگ شده
*************************************************
دلم برات تنگ شده
**************************
اگر او را نبینی
میمیری
ولی بدترین نوع دلتنگی وقتی ست که همه چیز و همه کس
بی ربط و با ربط
"تو "را یاد "او" می اندازد
عشق یعنی راه رفتن زیر باران
عشق یعنی من می روم تو بمان
عشق یعنی آن روز وصال
عشق یعنی بوسه ها در طوله سال
عشق یعنی پای معشوق سوختن
عشق یعنی چشم را به در دوختن
عشق یعنی جان می دهم در راه تو
عشق یعنی دستانه من دستانه تو
عشق یعنی مریمم دوستت دارم تورو
عشق یعنی می برم تا اوج تورو
عشق یعنی حرف من در نیمه شب
عشق یعنی اسم تو واسم میاره تب
عشق یعنی انقباظو انبصاط
عشق یعنی درده من درده کتاب
عشق یعنی زندگیم وصله به توست
عشق یعنی قلب من در دست توست
عشق یعنی عشقه من زیبای من
عشق یعنی عزیزم دوستت دارم
امروز 91/07/8 روز شنبه
بعداز ظهر بود که بهت زنگ زدم بعد کلی صحبت کردن بهم گفتی مریم یه خبر دانشگاهی که قبول شدم فقط پسرا هستن اصلا دختری اونجا نیس و حسابی سخت گیری میکنن بابت پوشش و تیپ
اینقده خوشحال شدم که فقط جیغ میزدم
دلم میخواد فقط مال من باشی هیچکی دوروبرت نباشه
آخه خیلی بخاطر رفتنت به دانشگاه نگران بودم و میترسیدم نکنه.................................
حالا دیگه خیالم راحته
دوست دارم همه زندگیم
امروز جمعه 1391/7/7 ساعت 5:43 بعدازظهره تقریبا یک ساعت قبل یهو یه دلهره عجیبی گرفتم باخودم گفتم ببینم میثمم در چه حاله
بهت مسیج زدم گفتم حالت خوبه دلم آروم نیس؟ در جوابم گفتی دیوونه ای ...گفتم اره دیوونه تو
خیالم راحت شد که حالت خوب بود اما دلم آروم نشد تا خودت بهم زنگ زدی صداتو که شنیدم خیلی آروم شدم
الان هوا بارونیه ای کاش پیشم بودی و با هم میرفتیم بیرون زیر بارون مث دیوونه ها جیغ میزدیم بعد محکم بغلت میکردم
ای کاش میشد
دوست دارم عشقم نفسم عمرم
خدا تو رو ازم نگیره خدا نکنه لحظه ای ازت بی خبر باشم
میثم
میثم
میثم
مال من باش فقط من
1391/7/5 روز چهارشنبه ساعت 5 بعدازظهر بود بهم اس دادی با اصرار زیاد که میخوام باهات حرف بزنم برو یه جا که بتونی راحت حرف بزنی اینقده ذوق داشتی که نگو
تند تند پشت هم زنگ میزدی بالاخره گوشی رو برداشتم بهم گفتی حدس بزن چی شده از اون همه ذوقی که داشتی فهمیدم گفتم کنکور قبول شدی گفتی آره اونم تو شهر خودت دولتی روزانه از ذوق زیاد جیغ میزدی منم خیلی خوشحال شدم گفتی بیا بیرون گفتم الان نمیشه گفتی الان حس خوبی دارم بیا
چون خودمم خیلی دوست داشتم تو این روز قشنگ کنار تو باشم رفتم حاضر شدم اومدم بیرون همو دیدیم اصلا معلوم نبود داشتی چیکار میکردی هوا دیگه تاریک شده بود رفتیم رو یه نیمکت نشستیم کلی با ذوق زیاد هردومون با هم حرف زدیم و کلی خوش گذروندیم همونجا بود یه شاخه گل رز رو از رو شاخه کندم تا بخودمون تقدیم کنم یه عکس هم ازش گرفتم تا برام یادگاری بمون
اینجا بود که اون عوضی دوباره بهت زنگ زد تو خودم خیلی ناراحت شدم اما سعی کردم بخاطر این شب قشنگ خودمو کنترل کنم بهت گفتم عیبی نداره جوابشو بده من میرم اونطرف می ایستم تو راحت حرف بزن اما نمیدونم چی شده بینتون با عصبانیت جوابشو ندادی چند باری زنگ زدی خیلی اصرار کردم جواب بدی اما اینکاررو نکردی
بگذریم شبه خیلی قشنگی بود یهو تصمیم گرفتیم بریم شهر بازی کلی خوش بگذرونیم اما متاسفانه شهر بازی تعطیل بود عیبی نداره اینقده شادی منوتو زیاد بود که نیازی به چیز دیگه ای نداشتیم خیلی خوش گذشت دومین شبه قشنگ و به یادموندنی زندگیم بود هیچوقت فراموشش نمیکنم
بازم لحظه رفتن رسید سوار ماشین شدیم دلم به تاپ تاپ افتاد یه دلهره عجیب.دستاتو محکم گرفتم رسیدیم بجایی که باید از هم جدا میشیدیم وقتی پاهامو از ماشین گذاشتم بیرون و تو از جلو چشمام رفتی احساس کردم دارم از هوش میرم انگاری دلمو با خودت بردی اونموقع بود نبودنت رو بدجوری حس کردم و از روزی که نباشی خیلی ترسیدم
امیدوارم قبل اون روز من بمیرم نمیخوام نبودت رو به هر دلیلی تجربه کنم
گل خوشبوی زندگیم تا بی کران دوستت دارم
ای که تویی همه کسم بی تو میگیره نفسم اگه تو رو داشته باشم به هر چی میخوام میرسم
از همون روزای اول اشناییمون بهم قول داده بودیم که هیچوقت بهم دروغ نگیم
یه روز اومدی پیشم بهم گفتی یه چیزی شده یهو یه حسه بدی اومد سراغم
پرسیدم چی شده؟
گفتی یکی بهت زنگ میزنه یکی که میخواد تورو ازم بگیره ازم خواستی که هم من باشم هم اون یعنی من تو رو باید با اون قسمت کنم
برا یه لحظه انگار دنیای خوبی که با تو ساختم خراب شد رو سرم
حسای بد ،فکرای بد همشون با هم اومد سراغم داشتم دیوونه میشدم تلاش میکردم تو رو از اون جدا کنم اما قبول نمیکردی مث همه مردا تنوع طلبی هم منو دوست داری هم میخوای اونو داشته باشی
من نمیتونستم تحمل کنم اگه یه لحظه ازت بی خبر بودم پیش خودم میگفتم الان میثم من کجاست نکنه.............
همش دلواپس بودم نگران بودم
کلی بخاطر این موضوع با هم بحث کردیم روزای بدی بود فقط خدا میدونه چقد عذاب کشیدم اینقده دوست دارم نمیتونم ترکت کنم
هنوزم داریم با این مساله پیش میریم هر روز با خودم درگیرم
بهم میگی اخلاقت ،طرز فکرت درست نیس
بهت میگم خودتو بزار جای من میتونی میگی نه میزارم میرم دلم لرزید برا یه لحظه احساس کردم برات هیچ ارزشی ندارم
اما من خیلی دوست دارم نمیتونم برم بهت گفتم میدونم یه روزی پشیمون میشی منتظره اون روز میمونی اینو هم بهت قول دادم هیچکی به اندازه من دوست نداره
در ضمن اگه بدونم اون بیشتر ازمن دوست داره از بین شما میام کنار اما تا مطمئن نشم مجنگم تا این دیوار پررو رو از بین خودمو عشقم بردارم میدونم که میتونم
خلاصه فعلا که هنوز تو با اونم هستی منم نتونستم ترکت کنم موندم با یه دنیا غصه اما حس بودن تو کنارم بهم امید به زندگی میده
دوست دارم همه زندگیم همه احساسم
روزاهای خوبه با هم بودن هر چند وقت یکبار تکرار میشه هر روز دارم بیشتر و بیشتر از روزای قبل بهت وابسته میشم و زندگیم معنی واقعی رو درک میکنه با وجود بودن تو
با حضور تو هر روز زیبایی دنیارو بیشتر حس میکنم با چشمای خودم میبینم
امید رو به زندگیم،به وجود خودم برگردوندی
تا بی نهایت واسه همیشه دوست دارم
هیچکس پیدا نمیشه تورو بیشتر از من دوست داشته باشه
روزای خوبه با تو بودن پشت هم داره میگذره هر روز قشنگتر میشه
وای خدا چه هدیه قشنگی بهم دادی
خدا کنه حتی یه روز هم ازت بی خبر نباشم
دوست دارم زندگی من
بعد از اولین دیدارمون بارها و بارها همدیگه رو دیدیم و هر روز همه علاقه و وابستگی من به تو بیشتر میشه روزای خوبی رو با تو پشت سر میذاشتم این روزها رو خیلی دوست دارم امیدوارم هیچوقت تموم نشه
دیگه رسیده به روز تولدت عشقم
1391/6/2 بود روزی که فرشته آسمونی من اومد زمین تا یه روزی تو بغل من باشه تا یه روزی برای من فرمانروایی کنه اون شب یه جشن خیلی کوچولو با هم گرفتیم و خیلی بهمون خوش گذشت فرداش شما کنکور هم داشتی برات بهترین ها رو آرزو کردیم شبه خیلی خوب و قشنگی بود مثل دیدارهای دیگه به یاد موندنی
عزیز دلم امیدوارم هزاران سال توی زمین بمونی و منو ترک نکنی
تولدت مبارک عشقم
هزارن بوس تقدیم به عشقم
اولین بیرونی که با هم رفتیم خیلی شبه قشنگی بود شب بود که اومدی دنبالم و با هم رفتیم بیرون
خب اولین دیداره حضوری و بیرون ما بود من یه کمی خجالت میکشیدم اما شما خیلی راحت بودی و این راحتی باعث شد منم احساس راحتی بکنم با هم رفتیم سمت پارک جنگلی هراز
هوا فوق العاده بود با کمی استرس رفتیم یه گوشه ای نشستیم کلی حرف زدیم قربون صدقه هم رفتیم از خودمون گفتیم همون چیزایی که برا آشنایی بیشتر لازم بود
خلاصله خیلی خوش گذشت اون شب از بهترین شبای زندگیم بود هیچوقت من فراموشش نمیکنم
متاسفانه خیلی زود تموم شد مجبور شدیم برگردیم خونه و از هم خدا حافظی کنیم
اون شب هم با همه زیبایی هاش تموم شد
از روز اول آشنای هر چی بگم کم گفتم
اون روز رو هیچوقت فراموش نمیکنم با یه سلام کوچیک شروع شد روز خیلی قشنگی بود
اون روز بود که واقعا مجذوب چشمای خوشگلت شدم روز به یاد موندنی بود
تو درحال رفتن به باشگاه بودی که همدیگه رو دیدیم و مابقی دیگه خودش پیش رفت تا به الان رسید
یه تیشرت زرد فسفری تنت بود وای تو اون لباس با اون رنگ بی نظیر شده بودی عین یه شکلات شیرین و خوردنی
یه کوچولو با هم حرف زدیم اما چون تو عجله داشتی و دیر کرده بودی مجبور بودیم از هم جدا شیم همون غروب بود که بهت زنگ زدم و بعد از کلی صحبت و دل و قلوه دادن دوستیمون شروع شد و زندگی من رنگ تازه ای گرفتهبود که خودم خبر نداشتم در انتظار قشنگترین روزها و احساسهای زندگیم بودم
این روزهارو بخودم خصوصا تو تبریک میگم خدا پشت و پناهمون باشه
امروز1391/7/7 که من تصمیم گرفتیم یه وبلاگ برای لحظه به لحظه خاطرات خوب و بدی که با هم داریم درست کنم تا یه جای واسه ثبت این خاطرات داشته باشیم و بعدها از خوندنش لذت ببریم
امیدوارم خدا همیشه و در همه حال ما رو یاری کنه و تنهامون نزاره و حفظمون کنه
به امید روزای خوب با هم بودن
همیشه دوستت دارم زیباترین گل زندگیم
اینم عکس گلم هیچوقت فراموشت نخواهم کرد
تا بی نهایت دوست دارم نفسم